1. نرم افزار منابع انسانی
  2. Blog

فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمانی پدیدهاي است که در سازمان است و همۀ اعضاء اتفاق نظر دارند که یک دست ناپیدا افراد را در جهت نوعی رفتار نامرئی هدایت میکند. شناخت و درك چیزي که فرهنگ سازمان را میسازد، شیوة ایجاد و دوام آن به ما کمک میکند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه کنیم. مقصود از فرهنگ سازمانی، سیستمی از استنباط مشترك است که اعضاء نسبت به یک سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر میشود. در واقع فرهنگ سازمانی همان چیزي است که به عنوان یک پدیدة درست به اعضاي تازه وارد آموزش داده میشود و آن بیانگر بخش نانوشته و محسوس سازمان است.

عوامل و اجزاء فرهنگ سازمانی

فرهنگ سازمان از دو لایه اصلی تشکیل شده است. نخستین لایه،( ارزشها و باورها) لایهاي است که نمایشگر نمادهاي ملموس مانند طرز پوشش، رفتار، مراسم، تشریفات، اسطورهها و افسانه هاست.

 لایۀ دیگر فرهنگ سازمانی، لایۀ پایه اي و یا شالودة اساسی فرهنگ سازمان است که به ارزشهاي زیربنایی، مفروضات، باورها وفرآیندهاي فکري افراد و گروههاي سازمانی اشاره دارد. این لایه درواقع فرهنگ راستین سازمان را تشکیل میدهد. عوامل تشکیل دهندة فرهنگ سازمان عبارت اند از : هنجارها ، سنتها و تشریفات ، و مفروضات.

  ارزشها: ایده ها و تمایلات و نظراتی هستند که عمدتاً به عنوان راه حلهاي معتبر براي مشکلات پذیرفته شده اند.  

باورها: بعضی از باورها مربوط به نکات جزئی زندگی روزمره و بعضی از آنها در حوزة مسائلی است که از نظر فرد، سازمان و یا جامعه اهمیت زیادي دارد. به طور کلی باورهاي شکل دهندة تصمیمات بلندمدت و کلان سازمان را باورهاي راهبردي (استراتژیک) و باورهاي مشترك اجراکنندگان تصمیمات را باورهاي کاربردي (عملیاتی) می نامند.

 همسو نمودن این دو دسته باور به هم افزایی فرهنگی و توفیق سازمان در تحقیق اهداف خود کمک میکند.

فرآیند اجتماعی سازمان: از طریق این فرآیند افراد جاي خود را در سازمان باز میکنند. موفقیت فرآیند اجتماعی سازمان ارتباط زیادي به ماهیت فرهنگ سازمان و نوع هنجارهاي غالب در سازمان دارد.

سنتها و تشریفات: سنتها الگوهایی هستند که در سازمان شکل گرفته و به صورت عادت پایدار شده اند. و بیان کنندة انتظارهاي سازمان از افراد و همینطور انتظار متقابل آنها از سازمان است

اسطوره ها: نمونه اي از تاریخ گذشته سازمان است که موفقیتها و کارهاي برجسته مؤسسات و یا مدیران در گذشته را به صورت الگو بازگو میکند و هدف آن انگیزش کارکنان و پیروي آنها از آن الگوهاست.

چگونگی شکل گیري و تداوم فرهنگ سازمانی

 شکل گیري فرهنگ بستگی دارد به دلایل به وجود آمدن سازمان و جایگاه آن در جامعه و عوامل موفقیت آن ، فرهنگ نشانگر درجۀ تلاش و تصویر کارکنان از کار خود و آینده سازمان است.بنیانگذاران و مدیران ارشد، نقش اساسی در این شکل گیري ایفا میکنند. اصول اعتقادي، ارزشها، اهداف و رفتار بنیانگذار سازمان مشخص کنندة نوع انتظارات حال و آیندة سازمان بوده، این اعتقادات و رفتارها توسط دیگر مدیران سازمان به زیرمجموعه منتقل میشود.

استیفن رابینز نقش سه عامل را در حفظ و نگهداري یک فرهنگ در سازمان مؤثر میداند. این سه عامل عبارتند از: 1-گزینش: در این مرحله سعی میشود تا کسانی به استخدام سازمان درآیند که متناسب با سازمان باشند.

2- مدیریت عالی سازمان: مدیران ارشد از طریق گفتار و کردار، هنجارها و معیارهایی را ارائه میکنند که دست به دست میشود و پس از طی سلسله مراتب به همه جاي سازمان میرسد.

3-جامعه پذیري: مسئله مهم این است که افراد با فرهنگ سازمان خو بگیرند و آن را رعایت نمایند.

نقش فرهنگ

در یک سازمان فرهنگ نقشهاي متفاوتی ایفا میکند. و وظایف گوناگونی دارد. این وظایف عبارتند از:

فرهنگ سازمانی به کارکنان سازمانی هویتی سازمانی میبخشد.

فرهنگ سازمانی تعهد گروهی را آسان میسازد.

فرهنگ سازمانی ثبات نظام اجتماعی را ترغیب میکند.

فرهنگ سازمانی به شکل دادن رفتار کارکنان کمک میکند.

فرهنگ سازمانی بر وظایف و نحوة عملکرد مدیریت تأثیر میگذارد.

فرهنگ سالم و فرهنگ بیمار

 باورهاي راهنما خود به دو دسته تقسیم میشوند. باورهایی که مربوط میشوند به نحوة هدایت کردن کار (باورهاي برونی) و باورهایی که در خصوص نحوة مدیریت و هدایت سازمان هستند (باورهاي درونی) که ترکیب این دو باور زیربناي فلسفی سازمان را تشکیل میدهند. همسو نمودن این دو دسته باور به هم افزایی فرهنگی و توفیق سازمان در تحقق اهداف خود کمک میکند در این حالت درواقع باورهاي روزمره از باورهاي راهنما سرچشمه گرفته اند و فرهنگ سازمانی سالمی را به وجود آورده اند. ولی در غیر این صورت انرژیها صرف خنثی کردن یکدیگر و باعث اخلال و مانع حرکت سازمان به سوي هدفهاي خود خواهد شد و فرهنگ سازمانی ناسالم به وجود می آید.  

فرآیند تغییر فرهنگ سازمانی

 گام اول : درك محیط و نیروهاي دیگر تاثیر گذار در استراتژیهاي آینده

 گام دوم : شناسائی وتعیین ارزشهاي بنیانی شرکت

گام سوم : ایجاد دیدگاه مشارکتی از آنچه که شرکت می خواهد بشود.

گام چهارم : ارزیابی فرهنگ موجود وتعیین عناصري از فرهنگ که نیاز به تغییر آن است.

گام پنجم : تعیین اینکه چه تغییراتی بایستی انجام شود تا فاصله بین دو استراتژي پر گردد.

گام ششم : تعیین مدیران ارشد در هدایت تغییر فرهنگ.

 گام هفتم : استقرار برنامه اهداف و افق زمانی .

 گام هشتم : برقراري ارتباط و ایجاد انگیزه در میان تمامی ذینفعان .

گام نهم : شناسائی موانع و منابع مقاومت وتوسعه استراتژي براي رفع آنان .

گام دهم : نهادینه سازي والگو سازي در جهت تقویت تغیییر فرهنگ .

گام یازدهم : ارزیابی از فرهنگ سازمانی و نهادینه کردن نرم یاد گیري وتغییر شکل.

آموزشهاي مورد نیاز

 برخی دوره هاي آموزشی که می تواند باعث تسهیل و افزایش احتمال موفقیت تغییر فرهنگ سازمانی گردد ، به شرح ذیل پیشنهاد می شود

 مدیریت استراتژیک

 برنامه ریزي و کنترل در مدیریت

 مدیریت تغییر

 مدیریت تعارض

 مدیریت مشارکتی

 اصول وفنون مذاکره

 تصمیم گیری

تیم سازي

 برگزاري جلسات موثر

 مدیریت انگیزش

 مدیریت پروژه

مدیریت رضایت مشتري

 تحلیل داده ها

 شیوه هاي موثر نظر سنجی

 

DNN